شبِ شیشههای شکسته
نویسنده: فرزانه آگاه
زمان مطالعه:5 دقیقه

شبِ شیشههای شکسته
فرزانه آگاه
شبِ شیشههای شکسته
نویسنده: فرزانه آگاه
تای مطالعه:[تا چند دقیقه میتوان این مقاله را مطالعه کرد؟]5 دقیقه
شب شیشههای شکسته، موسوم به شب بلورین (Kristallnacht)، که برخاسته از سلسله اقدامات رهبـران حزب نازی در راستای طرحهای يهودستيزانه و نژادپرستانه بود، در نهم و دهم نوامبـر ۱۹۳۸ در بخشهای مختلف امپراطوری رايش سوم (آلمان امـروزی) بهوقوع پيوست. وجه تسمیه این شـب پیرو شکستهشدن و به آتشکشیدن مغازه و منازل یهودیان توسـط مامورین و آشوبگران بود.
این رخداد، بنا به قول تاریخنگاران جرقهای بود که در امتدادش زایش هولوکاست را به دنبال داشت و نیز هیلتر آن را به عنوان پیرنگی در جهت احقاق طرح راه حل نهایی خود برگزید. علیرغم اينکه ظلام و شومی این ایدهی از پیشبرنامهریزیشده، بهسانِ روز روشن بود؛ نازیها ماهیت سازمانیافتهی آن را به تأکید انکار کردند و با وقاحت مدعی شدند این صرفاً عکسالعملی در برابر کشتهشدن ارنسـت فُمرات، از اعضای سفارت آلمـان در پاریس توسط جـوان ۱۷سالهی یهودی بـه نام هرکسـل گرینزپـن در هفتم نوامبر همان سال بوده است.
کندوکاوها منتج به این میشود کـه در پی اخراج هزاران یهودی لهستانی از آلمان، پدر و مادر گرینزپـن در مرزهای لهستان و آلمان سـرگردان میشوند و با توجه به وضعیـت پدر و مادرش و خودش کـه بـهطـور غیـر قانونـی در پاریس سکونت داشته، دست بـه انتقام میزند.
به مجرد ترور فُمرات، خشونت بخشهای زیادی از رایش را در نوردید. نیروهای رژیم سریعاً دست به کار شدند و به مغازهها و سکونتگاههای یهودیان یورش بردند. بعضاً در هیبت لباس شخصی دست به اخلال میبرند تا تشویش را تشدید و اذهان عمومی را مضمحل کنند و مردم نیز به گونهای خودجوش به میدان آمدند و گردانه به نفع نازیها چرخید.
ماحصل، اخگر سوزندهای بود که در دل شب، مقابل چشم یهودیان قدرتنمایی میکرد و گلوی کنیسهها و منازل را دستان خود میفشرد. در این میان آتشنشانها نیز دستور گرفته بودند تا از اطفاء حریق خودداری کنند تا مادامی که به خاکستر تبدیل شوند.
۲۶۷ کنیسه نابود شد! همچنین تعداد قابل توجهی موارد خودکشی و تجاوز در پسایند این فاجعه توسط پلیس اعلام شد.
این اقدام نقطهی تحولی در سیاستهای رژیم نازی به منظور از میدان به در کردن نژاد یهودی بود که اساساً برای اولینبار یهودیان را در چنین مقیاس جمعیتی در این شب محبوس کردند. در سال ۱۹۲۵ قریب به 600 هزار یهودی آلمان ساکن بودند کـه در ماه مه ۱۹۳۹ ايـن تعـداد بـه 200 هزار نفر کاهش پيدا کرد. در کنار آن عدهی کثیری با موج مهاجرت همراه شدند و روی هم رفته ۱۶ هزار یهودی را در رایش باقی گذاشت.
دولت آلمان منبابِ خسارتهای وارده، خود یهودیان را مسبب اوضاع پیش آمده برشمرد و آنها محکوم به پرداخت جریمههایی گزاف شدند. همچنین رايش، شرکتهای بيمه را از پرداخت هزينه به يهوديانی کـه خانه و سرمايهشان آسیب ديده بـود منع کرد و هزينهی تعميرات را به خود آنها محول کرد.
در طی اين حادثه، طرح آرياییکـردن اقتصاد نازیها کـه شـامل حـذف کامـل يهوديان از حيـات اقتصـادی آلمان و واگـذاری سرمایههای اقتصادی آنها بـه مالکان آريایینـژاد بـود، آوارگونه بر سر یهودیان خراب شد. همچنین در هفتههای پس از آن، قوانينی سرسختانه و ضد يهـودی توسط دولـت آلمـان وضع شد تـا عرصه حضور یهودیان در جامعـه حتـی از قبل هم تنگتر شود؛ قوانینی چون محرومکـردن يهوديان از اموال و سرمايهی زندگيشان و انتقال آنها بـه مالکان آريايی، عـدم استخدام يهوديان در بخشهای عمومی و مشاغل دولتی، اخـراج دانشآموزان يهـودی از مدارس آلمانی، محروميت يهوديـان از داشتن گواهینامه، محروميت يهوديان از مالکيت خـودرو، قطـع دسترسی آنها بـه وسايل حملونقل عمومی و عدم اجازه برای ورود يهوديان بـه سینماها تئاترها و سـالنهای کنسرت.
در واقع شبِ شیشـههای شکسـته، سـرآغاز مهمـی در تبدیـل تعصـب بـه تبعیـض بود که خود یک اعلان عمومی آشکارا بـه شمار میرفت.
یکی از مؤلفههایی که این حادثه را در منصهی توجه قرار میدهد، همدستی مردم در اين عمل غیر اخلاقی و جنایتکارانهی رژيم نازی بوده که تماشاگر کشتهشدن و آزار و اذيت همسايگان خود بودند، اما نه تنها از اين حادثه جلوگيری نکردند بلکه عدهای نیز با اقدامات خودجوش، خود به اين حادثه پيوستند.
در هنگام وقوع اين حادثه به دليل واکنش معیتمآب مردم با رژيم، بذر این اندیشه در سر سياستمدارانِ آلمان کاشته شد که جامعهی آلمان برای اقدامات راديکال ديگر هم آمادگی دارد. آنچه باعث اين نوع عملکرد شده بود، نوعی همبستگی انفعالی ميان دولت و مردم و حتی خود اجتماعات مردمی بود که رژيم نازی با سلسله اقدامات قبلی خود بين مردم بـهوجود آورده بود. در واقع کاری که رژيم نازی با زيرکی انجام داد، ايجاد کردن يک محيط خصمانه و اجرا کردن اقدامات عملی، چه از طريق قانون و چه از طريق خشونت، برای تعريفکردن اجتماع مردمی بر پایهی قوميت بود. رژیم به گونهای نامحسوس مردم را علیه خودشان شوریده بود و این غایت دستآورد برای صدارتی مستبد بود. در نتيجه مردم به هر عذر و بهانهای که داشتند، چه ترس از نازیها، چه همسویی با آنها، يا تنها بخشی از يک عمل اجتماعیبودن و اصطلاحاً همرنگ جماعتشدن، حتی با وجود عدم آگاهی کامل از شرايط، مطیع اين محيط خصمانه شدند، به جان هم افتادند و حتی به بسط آن کمک کردند. اين عمل آنها باعث بهوجود آمدن محيطی شد که در آن اقدامات غيراخلاقی نازیها حتی در روز روشن بدون هيچگونه مداخله يا ناآرامی از سوی افراد جامعه، قابل اجرا شدن بود.
لزومی نبود تا ضد يهودی باشند؛ آنها تنها بايد به صورت منفعل باقی میماندند تا وحشت رهاشده توسط نازیها راه خود را بپيماید. ستیزهگری در شب شيشههای شکسته، بيدارباشی برای يهوديان بود تا متوجه شوند رويکرد ضد يهـودی و نژادپرستانهی نازیها مقید به هیچ قید و بندی نیست.
شوربختانه، تعقیب و آزار اقلیتها در تاریـخ بشـر کاملاً معمول بوده است. شب بلورین، پیشغذای نازیها برای دیگر اقدامات آنان در راستای نسلکشی، از جمله هولوکاست و آشویتس بود. به هر روی، شاید اگر شب بلورین طور دیگری پیش میرفت مصیبتهای در پیاش نیز بازیچهی تغییرات میشدند.
صبح روز بعد، صدای تلاقی خوردهشیشهها زیر پای عابرین یحتمل کوچکترین نقصانی در عبور و مرور آنان ایجاد نکرده، ولیکن هر تکهشیشه جانِ جهان را چنان خراشیده که تا ابد از آن خون میجوشد.

فرزانه آگاه
برای خواندن مقالات بیشتر از این نویسنده ضربه بزنید.
کلیدواژهها
نظری ثبت نشده است.